کد مطلب:315185 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175
عمویم عباس را فرستادم
حجت الاسلام حاج شیخ محمدعلی وراق پاكستانی، متولد نجف اشرف - كه پدر گرامی او علامه شیخ رجب علی، دوست صمیمی آیت الله سید محسن
[ صفحه 416]
حكیم رحمه الله می باشد - دارای اجازه ی اجتهاد از آیت الله سید محمد صادق بحرالعلوم رحمه الله بود. آقای شیخ محمد علی وراق در جوانی از خطبا و اهل منبر در نجف اشرف بود، ولی بعدها به كتابفروشی و چاپ كتاب روی آورد و حدود سی و پنج سال است كه در اثر ظلم صدام ملعون مجبور به ترك نجف اشرف شده است. سیزده سال در كویت زندگی كرد و بیست و سه سال است كه به ایران مهاجرت كرده و تا اكنون در قم مقدسه در جوار كریمه اهل بیت علیهم السلام زندگی می كند.
ایشان از جوانی مورد لطف اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت، یكبار در همان دورانی كه اهل منبر بود، مبتلا به تنگی نفس شد، به طوری كه منبر و سخنرانی برای او غیرممكن شد، ولی به لطف خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و نظر كیمیا اثر قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام شفا یافت.
بعد از ذكر این مقدمه اصل داستان موردنظر را عرض می كنیم:
آقای شیخ محمدعلی وراق، شش سال قبل (در 65 سالگی) برای دیدار با فرزندان خود، كه در دبی به سر می برند، به آنجا سفر كرد. اتفاقا همانجا دو مرتبه به سكته ی قلبی شدیدی مبتلا می شود كه پس از آن به بیمارستان منتقل می شود و هر دو بار در حالت ناامیدی قرار داشت، طوری كه پسرش دكتر هادی - كه دندانپزشك است - از ناراحتی و نگرانی برای پدر، فریاد می زند و مرتب به سر خودش می زند و متوسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود و آقا را به فریادرسی می خواند، طوری كه خودش در حالتی شبیه به اغما می رود، ناگهان در آن حالت امام زمان علیه السلام را می بیند كه به او می فرمایند: عمویم عباس را فرستادم كه در كنار او (پدر تو) بماند.
طبعا دكتر هادی مطمئن می شود و پدر از نو سلامتی و عافیت را بازمی یابد.
اما پس از یك هفته دوباره سكته دوم عارض شد و هما حالت قبلی پدید
[ صفحه 417]
آمد و پسر - یعنی دكتر هادی - هم مثل دفعه قبل بر سر خود می كوبید و امام زمان علیه السلام را به یاری می خواست. این دفعه هم آقا را زیارت نمود كه فرمایش دفعه قبل را تكرار فرمودند، عمویم عباس را فرستادم تا كنار او بماند.
از فریادرسی امام زمان علیه السلام و كرم قمر بنی هاشم علیه السلام این دفعه هم شفا یافت و از بیمارستان مرخص شد و پس از مدتی به ایران برگشت. و در حال حاضر در قم مقدسه زندگی را می گذراند و از آن مریضی قلبی مشكلی ندارد. [1] .
با عرض ارادت محضر استاد مكرم، نظر یافته ی حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حضرت حجت الاسلام حاج آقا شیخ علی ربانی خلخالی دام عزه،
سائل: محمدرضا خورشیدی
كرامت های ذیل از جانب جناب مستطاب ثقةالاسلام آقای محمد علی نورایی یگانه ی قمی به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام رسیده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارك مؤلف گرانقدر كتاب ارزشمند «چهره ی درخشان قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام» حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی ربانی خلخالی - دام ظله -
با تشكر ذیلا این چند كرامت را تقدیم می نمایم:
[ صفحه 416]
حكیم رحمه الله می باشد - دارای اجازه ی اجتهاد از آیت الله سید محمد صادق بحرالعلوم رحمه الله بود. آقای شیخ محمد علی وراق در جوانی از خطبا و اهل منبر در نجف اشرف بود، ولی بعدها به كتابفروشی و چاپ كتاب روی آورد و حدود سی و پنج سال است كه در اثر ظلم صدام ملعون مجبور به ترك نجف اشرف شده است. سیزده سال در كویت زندگی كرد و بیست و سه سال است كه به ایران مهاجرت كرده و تا اكنون در قم مقدسه در جوار كریمه اهل بیت علیهم السلام زندگی می كند.
ایشان از جوانی مورد لطف اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت، یكبار در همان دورانی كه اهل منبر بود، مبتلا به تنگی نفس شد، به طوری كه منبر و سخنرانی برای او غیرممكن شد، ولی به لطف خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و نظر كیمیا اثر قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام شفا یافت.
بعد از ذكر این مقدمه اصل داستان موردنظر را عرض می كنیم:
آقای شیخ محمدعلی وراق، شش سال قبل (در 65 سالگی) برای دیدار با فرزندان خود، كه در دبی به سر می برند، به آنجا سفر كرد. اتفاقا همانجا دو مرتبه به سكته ی قلبی شدیدی مبتلا می شود كه پس از آن به بیمارستان منتقل می شود و هر دو بار در حالت ناامیدی قرار داشت، طوری كه پسرش دكتر هادی - كه دندانپزشك است - از ناراحتی و نگرانی برای پدر، فریاد می زند و مرتب به سر خودش می زند و متوسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود و آقا را به فریادرسی می خواند، طوری كه خودش در حالتی شبیه به اغما می رود، ناگهان در آن حالت امام زمان علیه السلام را می بیند كه به او می فرمایند: عمویم عباس را فرستادم كه در كنار او (پدر تو) بماند.
طبعا دكتر هادی مطمئن می شود و پدر از نو سلامتی و عافیت را بازمی یابد.
اما پس از یك هفته دوباره سكته دوم عارض شد و هما حالت قبلی پدید
[ صفحه 417]
آمد و پسر - یعنی دكتر هادی - هم مثل دفعه قبل بر سر خود می كوبید و امام زمان علیه السلام را به یاری می خواست. این دفعه هم آقا را زیارت نمود كه فرمایش دفعه قبل را تكرار فرمودند، عمویم عباس را فرستادم تا كنار او بماند.
از فریادرسی امام زمان علیه السلام و كرم قمر بنی هاشم علیه السلام این دفعه هم شفا یافت و از بیمارستان مرخص شد و پس از مدتی به ایران برگشت. و در حال حاضر در قم مقدسه زندگی را می گذراند و از آن مریضی قلبی مشكلی ندارد. [1] .
با عرض ارادت محضر استاد مكرم، نظر یافته ی حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حضرت حجت الاسلام حاج آقا شیخ علی ربانی خلخالی دام عزه،
سائل: محمدرضا خورشیدی
كرامت های ذیل از جانب جناب مستطاب ثقةالاسلام آقای محمد علی نورایی یگانه ی قمی به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام رسیده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارك مؤلف گرانقدر كتاب ارزشمند «چهره ی درخشان قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام» حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی ربانی خلخالی - دام ظله -
با تشكر ذیلا این چند كرامت را تقدیم می نمایم:
[1] اقتباس از ذكريات الأعلام الذين عاصرتهم: 2 / 438 - 443.